مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در حریم شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیـرین تو آمد بر لـبم، شاعـر شدم رشتهای بر گردن ابیات من افکـنده دوست میبرد شعر مرا آنجا که خاطرخواه اوست نـاگـهـان دیـدم کـنـار خـانـۀ پـیغـمـبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ میزد یک نفس، روح القدس دور و برم تا نـوشتم فـاطـمه، بوسید برگ دفـترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر میکند خانهات را عطر ریحانه معطر میکند دیدنش بار رسالت را سبک تر میکند دختر است اما برایت کار مادر میکند دخـتران آیات رحمت، مـادران مهـر آفرین میشود اُمِّ ابـیهـا، هر دو با هـم، بعد از این |